گمنامی با طعم شهرت

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنامی با طعم شهرت

دنیا انگار قصد دارد که ما را بیازماید
رقیب میطلبد و انگار همه سینه سپر کرده ایم که بایستیم درمقابلش
و چه کودکانه گمان کردیم که چیزی هستیم در مقابل قدرت مافوق اراده ی او
و حال که زندگیم مسیر حق و حقیقت را یافته است,چه زیبا میفهمم که...الیس الله بکاف عبده...
من ملتهبم...اما حب تو در من خانه کرده است
پس ملت_حب_آنه به دنبالت می آیم
چون شک ندارم و من یتوکل علی الله فهو حسبه...
و این گونه التحابم آرام می شود...

آخرین مطالب
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۶ دلم...
  • ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۳ حرف...
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۰ عشق!!!
آخرین نظرات
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۷، ۱۴:۵۱ - حسین بوذرجمهری کجا؟ :/

غم دیوانه کننده

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ب.ظ
http://media-cache-ec0.pinimg.com/736x/b9/79/ee/b979eef6d1696a0301ecb0c588e7338e.jpg
همه باید در شادی ها با من باشند،غم ،فقط سهم دل خودم است!باید بخورمش که فوران نکند
غم از دست دادن یک فرصت بزرگ برای بزرگ شدن و رسیدن به خدا
غم دوری
غم عشق
غم بی لیاقتی
این روزها نه خواب دارم و نه خوراک نه حرف میزنم و نه میخندم نه شادم  و نه ناراحت
فقط باید خدا را شکر کرد و دست نیاز را پایین نیاورد
خدا هم نباید از غم من غمگین شود


همه میگویند حکمت
اما من میگویم بی لیاقتی
اما نه نا امیدم و نه دست بر میدارم
همچنان العفو میگویم تا اجابت شوم


کاروان کربلای دانشگاه بخاطر نا امنی کنسل شد

دیوانه ام کرد این غم ...........................................دیوانه


قسمت نبود گاه به گاهی ببینمت
تنها به قدر نیم نگاهی بیینمت
تو پشت ابرهایی و حتی نخواستی
یک شب تور ابه حیرت ماهی ببینمت
تو قطره میشوی و به دل چاه می روی
من میشوم کبوتر چاهی ببینمت
امشب خدا کند که تو از کوچه رد شوی
از لای پرده ی باز ،الهی ببینمت
هر طور میل توست همان میکنم عزیز
شاید خودت بخواهی ببینمت
امشب کنار پنجره ،مثل همیشه ام
حتی اگر تو خود نخواهی ببینمت
۹۳/۰۵/۲۰ موافقین ۴ مخالفین ۰
ملت- حب

نظرات  (۸)

نکند تا آخر عمر
در خماری
گوشه نگاهی
به ضریحت
بمانم
شوخی کردم بابا می دونم.ولی من جرات ندارم از این حرفا بزنم.احساس می کنم دارم شعار می دم.وقتی این بحثا میشه همه یه طوری بم نگاه مکنن که حالا صبر کن خبرت مدم....بنظرم کسی باید این حرفا رو بزنه که خودش 5 تا داره و ششمی تو راهه.البته من نمی تونم بگم.چون من کلا خیلی ارمان ها دارم که فقط حرفه.وقت وقتش پاش شاید نمونم.ولی تو اگه به خودت مطمئنی بنویس.وبلاگ تو و امر ولی....:))خیلی هم خوبه.ولی خب حرف زدن هم که خوبه مگه نه؟؟؟
پاسخ:
بلههههههههههههههههه ن ایشالله من در حد حرف نمیمونه:)حالا بذار:)
لوگوی وبلاگت منو کشته ینی

منظورتون چچیه خانم؟؟
پاسخ:
سلام خواهر خانم
منظورم چچیه ؟گفته های رهبری دیگه
چشم منو امر ولی جان منو سید علی
همین
قبلا هم گفتم
همش دعوته
وگرنه ما همه بی لیاقتیم
هم شما درست می گویید
و هم همه !
بی لیاقتی ما همان ظرف کوچک روحمان است
و حکیم به اندازه ظرفمان نصیبمان میکند

خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر زعهد سست و سخن های سخت خویش


چشم دارم کز گنه پاکم کنند
زائر لعل عطش بارم کنند

سلام
ان شاء الله بزودی دعوت بشید
سلام خواهر جونم
خیلی بده شرایطت
ولی نرفته یک غم داره و رفته هزار تا
اینو باور کن....
وقتی مفهمم که ناامنه...گفتن به حرم نزدیک مشم...نمدونم...ولی واقعا عذاب مکشم
....

خدا به خیر بگردونه
تا چهل شب ختم واقعه گذاشتیم برای نابودی اسرائیل و داعش و رفقا

ساعت 10 شب..
الان امشب مشه شب سوم...دوس داری بخون
پاسخ:
من از قبل میخوندم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">