تعصب یا عقل/ چهره به چهره/ با او یا بی او/ راست یا دروغ!؟
اولش ترسیدم گفتم من ادم این کار نیستم!
من کسیم که جز با آشنا ها با کس دیگه دم پر نمیشم!
اما خب پا گذاشتم رو ذهن و عقلم و راه افتادم!
دیدمش آروم و متین نشسته بود روی صندلی های پارک و صندلی را تاب می داد.
نزدیک رفتم نگاهی به سر تا پایش انداختم تا ببینم کسی که من می خواهم همین است یا نه، سرش را بالا آورد کمی هول شدم اما سریع خودم را جمع کردم و جلو رفتم!
-میتونم کنارتون بشینم؟
-بله چرا که نه؟ بفرمایید
چادرم را جمع کردم و کنارش روی صندلی نشستم!
نگاهی به اطراف انداختم، گمان می کردم که همه ی عالم و آدم به من زل زده اند.
آب دهانم را به سختی قورت دادم و سر صحبت را بالبخندی باز کردم.
-امروز خیلی هوا گرمه، نه؟
- بله.
-ببخشید میتونم در یه مورد خاص با شما صحبت کنم؟
- بله بفرمایید
-شما به چه کسی رای میدین؟
- روحانی!
_ میتونم بپرسم چرا؟
_نه! آزادی بیان نیست!!!
_من از ارگان خاصی نیومدم، من خودم تنهام.
_ دلیل هایی که دارم را نمی توانم بگویم!
_بخاطر این که خاتمی گفته می خواین بهش رای بدین؟
-نه، شایدم اره!
_تعصب دارین؟
_اره، شایدم نه!
- شما بچه دارین؟
- بله!
- نگران بچتون هستید؟
-بله؟
-اسلام را چی؟دوست دارید؟
-بله؟
_چقدر برای تربیت اسلامی فرزندانیتون تلاش کردید؟
-خیلی!
_قرارداد 2030 میدونید چیه؟
_نه!
میخواین براتون توضیح بدم؟
-اره
_ این قرار داد قصد داره به آموزش ...کودکان از دوران مهدکودک بپردازه و.... این هم عکس کتاب!
_واقعا؟
_بله و در دولت اقای روحانی این قرارداد امضا شده!
_ممنون نمی دونستم!
_من به شما گفتم حالا شما تصمیم بگیرید که بین فرزندتون، اسلام، تربیت اسلامی فرزندتون و تعصب چی را انتخاب می کنید...
_...
_ خدانگهدار...
+ از تجربیات شیرین تبلیغ چهره به چهره ی من تو پارکای شهر اصلاحات!
+ تیتر خبری زدم برای وبلاگ، به قول تتلوی متحول شده« دوست داشتم این تیتر رو بزنم»
+ :)