گیر!!!
پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۵۷ ب.ظ
باد نسبتا خنکی می وزید شاید وجود همین باد باعث شد تا احساس خیلی خوبی به من دست دهد.
اصلا چرا باید احساس ب من دست دهد مگر دادن سر یا پا اشکالی دارد که حتما باید احساس خوب ب ادم دست دهد!
گیر همین الفاظ صد من یه غاز شده ایم که دلمان خوش نیست.
حالا چرا اصلا باید بگوییم صد من یه غاز چرا نگوییم صد من ی شتر؟ بیشتر هم به آن می اید.
اصلا چرا باید حتما بهم بیایند که در کنار هم باشد ممکن است اصلا بهم نیایند و مکمل هم دیگر باشند.
چرا گیریم در این واژه های اعصاب خورد کن بی مغز و گاهی ب درد نخور!
باران می آمد آن هم نم نم با نسیم خنک بهاری، هوا خیلی دو نفره بود!
دونفره بود!
مگر دو نفر چ فرقی با یک نفر دارد ک هوایش باید مخصوص و با باران باشد؟ اصلا دوست دارم به هوای بارانی و زیبا بگویم هوای 5 نفره! دوست دارم در این هوا با پنج نفر بروم بیرون مگر چه اشکالی دارد؟
نمیفهمم چرا باید حال خوشمان را بخاطر کلمات جا افتاده بهم بریزیم!
اصلا یکی عشق میکند تنهایی برود زیر باران، تنهایی داد بزند، تنهایی بپرد، تنهایی اهنگ گوش دهد و تنهای تنها کل مسیر را با سکوت طی کند.
مگر سکوت چ گناهی کرده است ک محکوم به بدیست!
اصلا مگر قبلا سکوت نشان رضایت نبود؟
حالا چه گناهی کرده است ک حتی زیر باران هم نباید تجربه اش کرد؟
اصلا تجربه به چه درد میخورد؟ این همه که تجربه کسب کردین به کجا رسیدین؟
گاهی خطر کردن کیفش بیشتر از راه رفته ی شده ی دیگران است
مگر راه نرفته چ گناهی کرده است که هیچ کس نباید برودش!
نمیدانم که درست میگویم یا نه
ولی کمی رها از تفکرات القا شده نگاه کنیم شاید بدتر نباشد!
پ.ن: اعصاب من زیر درخت البالو گم شده
۹۶/۰۲/۰۷