گمنامی با طعم شهرت

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنامی با طعم شهرت

دنیا انگار قصد دارد که ما را بیازماید
رقیب میطلبد و انگار همه سینه سپر کرده ایم که بایستیم درمقابلش
و چه کودکانه گمان کردیم که چیزی هستیم در مقابل قدرت مافوق اراده ی او
و حال که زندگیم مسیر حق و حقیقت را یافته است,چه زیبا میفهمم که...الیس الله بکاف عبده...
من ملتهبم...اما حب تو در من خانه کرده است
پس ملت_حب_آنه به دنبالت می آیم
چون شک ندارم و من یتوکل علی الله فهو حسبه...
و این گونه التحابم آرام می شود...

آخرین مطالب
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۶ دلم...
  • ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۳ حرف...
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۰ عشق!!!
آخرین نظرات
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۷، ۱۴:۵۱ - حسین بوذرجمهری کجا؟ :/

سه طلاقه کرده ام

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۷ ب.ظ

تغییر کرده ام در پی فکر کردنی طولانی...

به این نتیجه رسیدم درست همان جور که شهید چمران رسید:

" من دنیا را طلاق دادم"

گاهی میگویم :جوانم ،پر از شور...باز میگویم چه دخلی دارد به شور جوانیم ؟مگر شهید خلیلی جوان نبود؟

میگویم :پر از امیدم...باز میگویم خب مگر شهید ابراهیم جعفری پراز امید نبود؟

میگویم:پدر و مادرم...باز میگویم مگر پدر و مادر شهیدان خونشان رنگین تر است؟

و باز میگویم....

دوست دارم انتخاب شوم از جانب کسی که مرا برای "من "بودن انتخاب کرد

دوست دارم معمولی نباشم برای خالقی که ما را احسن مخلوقات افرید

دوست دارم تجربه کنم عشقی که چمران به خدا داشت

دوست دارم عاشق شوم ،عاشق کسی که میدانم هر چه که باشم عاشقم خواهد ماند

چند وقتیست هرچه نفسم میگوید برعکسش را انجام میدهم...

میگوید :بخور...نمیخورم

میگوید :بگو...نمیگویم

میگوید :بپوش ....نمیپوشم

و چقدر حس خوبیست جنگیدن .درست مثل روزی که پسری برروی چادر من اتیکت قیمت زده بود و می خندید و لذت میبردم از مسخره شدن در راهی که ایمان دارم درست است!

لذت میبرم وقتی لذت گناه را میبخشم به لذت خدا

سه طلاقه کرده ام ...دلم را ...دنیایم را...و عاشق میشوم هر روز بیشتر از دیروز



فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر
چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر



ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسیر


پلک مرا برای تماشای خود ببند
ای ردپای گمشده باد در کویر


ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر


مرداب زندگی هم را غرق می کند
ای عشق همّتی کن و دست مرا بگیر


چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر

فاضل نظری
۹۳/۰۳/۱۸ موافقین ۲ مخالفین ۰
ملت- حب

نظرات  (۶)

سلام
مسخره شدن در راه ایمان مشکلی ندارد . بسیاری از پیامبران (ع) و بزرگان و علما هم در برابر چنین مشکلی صبر و ایثار کردند اما بالاخره این در شان یک مومن نیست که این طور اجازه بدهد که دیگران تحقیرش کنند ... موجب سوء استفاده دشمنان می شود ...

+ این مطلب را از دست ندهید ... واقعا زیباست !
++ موفق باشید .
پاسخ:
ممنون از لینکی گزاشته بودین
بعدم من کاری نکردم که اونا مسخرم کنن اونا کلا با چادر مشکل داشتن!!!با حجاب من و مسخره کردن چیزی که بی ارزشه برای انها عادیه پس من مقصر نیسم
سلام مومن !

شما دعوتین به محفلی از رندان ....


این بار با مطالبی با عنوان :
و باز شدیم مشغول ...
(اندر احوالات جام جهانی )

منتظرتون هستیم 

مطالبتان زیباست ... فقط گاهی چیزهایی می نویسید که آدم تعجب می کند ... « درست مثل روزی که پسری برروی چادر من اتیکت قیمت زده بود و می خندید و لذت میبردم از مسخره شدن در راهی که ایمان دارم درست است! » ... به نظرم این حرف چندان جالب نست ...
ان شاء الله که همه بتوانیم به حقیقت ارزشگرایی برسیم ...

+ به نظرم تصویر جالبی است برای موضوع سه طلاقه کردن دنیا ...



 
پاسخ:
بخاطر همین گفتم لذت میبرم!!!!من لذت میبرم از مسخره شدن در راه ایمانم کجاش مشکل داره؟؟؟؟
شیخی را دو کس ز تیمان احوالی کردند،که استنجابتی سویش بگیرند و مقبول بخوانند.یک که به فراست شناسی از سیزده قسم حدیث صحیح و حسن بود.جهل را در محدودات مرکب کردی و مسای ه  آید،که ایشان مراءی بودی و در کنگر ه ی معرفت نباشی،مگر به بی حقه،چون دو عزالان مانده ای...
شیخ را پاسخی آمد:مغیب ملیث ملهب بودی مخادعه کردی،چه فرصت آید بر ترحم فرستان...
.
.
ادامه دارد...
پاسخ:
ادامش کجاست؟؟؟کی؟؟؟
سلام آبجی
نمیدونی چقدر این پستت به حال و هوای من میخوره..
واقعا الان حس بهتری داری؟
ایشالا تو امتحانات موفق باشی
پاسخ:
سلام ابجی ریحون خودمون
ایشالله که حال و هوامون همیشه اینجور بمونه
من خیلی خوشحالم خیلی ازاد شدم از قید خیلی چیزها
من برای چیز خیلی والایی به دنیا اومدم پس نباید تو زندان دنیا بمونم
باید پرواز کنم
سلام

" تو " لازم است فقط "من" باشی
"او" کار خودش را خوب بلد است!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">