در باب سخنان آقا
دوستی داشتم ترم 3و4 ازدواج کرده بود دانشگاه می آمد ولی بخاط آرامش روحی همسرش تا فوق دیپلم بیشتر نخواند...حدود 1 سال بود که ندیده بودمش امروز آمد دانشگاه برای گرفتن مدرکش ولی اساسی تغییر کرده بود...شکمش اندکی جلو تر از خودش بود...او مادر شده بود! وقتی دیدمش کلی ذوق کردم و سربه سرش گذاشتم و چقدر در مورد مادر شدن فکر کردم ...
چقدر کار سنگینیست مادر شدن ...مادری که هر لقمه ای که میخورد خونی می شود در رگ های تن کودکش...به عشق این کودک میرود و در صف غذای نذری میایستد که با خوردن لقمه ای از آن عشق به امام حسین را در وجود بچه بکارد...یا میرود و مینشیند و قران می خواند که آواز قران همیشه در گوش کودکش باشد یا اینکه هر کجا که می رود تا مطمئن نشود که غذا از کجا رسیده و خمس و زکاتش داده شده یا نه آن را نمیخورد حتی اگر به قول قدیمی ها چشم کودکش لوچ شود...آخر اطمینان داردکه لقمه لقمه ی این غذا و حرکت کوچکی از او بر روی کودکش اثر می گزارد...چقدر کار سنگینیست مادر شدن! این ها را از اطرافیانم یاد گرفته ام ...از مادرم و خیلی از خانم های فامیلمان...اما حالا که نگاه میکنم میبینم کسی برای اینده کودکش برنامه ای ندارد...و مادر شدن کار آسانی شده است...
به نظر من یک مادر واقعی باید برای تک تک لحظه های فرزندش برنامه داشته باشد از همان چندروزگیی که حتی شاید حسش هم نکند اما کودک حس میکند ،درک میکند ،و میپذیرد پس اگر مادر می شوید مادری باشید از نوع مادر هایی که کار سنگینی دارند و راضیند که این بار را تا آخر عمر بر دوش بکشند. به امید آن که فرزندانشان باقیات الصالحاتی باشد برای آن دنیایشان ...این ها را نوشتم به عشق حرف های اقا که در این چند مدت به صورت مکرر به افزایش جمعیت تاکید میکند...
و یادم امد که امام خمینی گفت یاران من در گهواره اند و حالا همان هایی که در گهواره بودند یار سید علی شدند و حالا که سید علی این حرف را تکرار میکند یارانی میطلبد برای امام زمانمان ...پس به عشق ولایت هرکار کنید برکتش را میبینید...
پ.ن.1:من خودم ازدواج نکردم فقط این رو نوشتم برای اونایی که ازدواج کردن فقط بخاطر تاکید رو این مسئله !پس نگید تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره ما تو سنگر دیگه فعالیت میکنیم!!:)