گمنامی با طعم شهرت

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنامی با طعم شهرت

دنیا انگار قصد دارد که ما را بیازماید
رقیب میطلبد و انگار همه سینه سپر کرده ایم که بایستیم درمقابلش
و چه کودکانه گمان کردیم که چیزی هستیم در مقابل قدرت مافوق اراده ی او
و حال که زندگیم مسیر حق و حقیقت را یافته است,چه زیبا میفهمم که...الیس الله بکاف عبده...
من ملتهبم...اما حب تو در من خانه کرده است
پس ملت_حب_آنه به دنبالت می آیم
چون شک ندارم و من یتوکل علی الله فهو حسبه...
و این گونه التحابم آرام می شود...

آخرین مطالب
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۶ دلم...
  • ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۳ حرف...
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۰ عشق!!!
آخرین نظرات
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۷، ۱۴:۵۱ - حسین بوذرجمهری کجا؟ :/

بابای آقا...

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۴ ب.ظ

امروز رفتیم  زیر زمین برای جابجایی برخی وسایل...

قاطی وسایل, لباس جبهه ی پدر را پیدا کردم...

از ان چند سال جبهه برای ما همین لباس و چند تا خمپاره ی خالی و البته یک فشنگ در پای پدرم باقی مانده است و صدایی مبهم در گوشش که میگویند از اثرات توپ هاییست ک در ان دوره ها شلیک میکرده است....

گاهی اوقات می نشیند و دستش را روی سرش میگذارد و چشم هایش را میبندد...

وقتی از او سوال میکنیم که چه شده فقط یک جمله میگوید:

گوش هایم خیلی صدا میدهند...

زیاد به پزشک مراجعه کرد ولی همه گفتند از اثرات جنگ است و برگشت نا پذیر...

اوهم میسوزد و میسازد...

چند سال پیش به او گفتم پدر جان بیا و برو سهمیه جبهه را بگیر که لااقل بتوانی گوش هایت را درمان کنی...

مکثی کرد و گفت:

مگر من برای سهمیه جبهه رفته بودم که الان دنبالش بروم!

اگر من دلبسته به مادر و خواهرت نبودم حتما شهید میشدم

دلبستگی من به دنیا مرا از شهادت بی نصیب گذاشت...


و حالا بیش از 40سال است که با این صدا و ان فشنگ در پایش زندگی میکند و دم بر نمی اورد...

گه گاه میروم و به او میگویم تا جای فشنگ را نشانم دهد...

دقیقا زیر پوستش قرار دارد

به طوری ک دست بزنی توی دستانت حسش میکنی...

میگوید این نشانه ی من است وقتی توی قبرم میگذارند...

میخواهم وقتی تجزیه شدم حداقل یک نشانی در خاکم بماند...

بابای من خیلی اقاست...

خدا سایه اش را روی سرم نگه دارد...


۹۵/۰۴/۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰
ملت- حب

نظرات  (۱۰)

این متن خیلی خاص بود..
خدا پدر گرامیتون رو براتون نگه داره..

از قول بنده به پدرتان بگویید حرف دل بعضی از جوانان این مرز و بوم این است که شرمنده ایم، مارا ببخشید و حلال کنید اگر رفتید تا اسلام و تشیع حفظ بشود و یک وجب خاک میهن اسلامی ما اشغال نشود اما امروز ما جوانان به بدترین شکل ها خون شهدا و از خود گذشتی جانبازان رو فراموش کردیم.. اگر روزهایی پیش می آید که جوانان مارا در وضعیت بدی می بینند، دلگیر نشوند و خدایی ناکرده غصه شان نگیرد که کم کاری از طرف آن ها بوده است.. آن ها خیلی خوب دینشان را اداء کردند.. خداوند به ما رحم کند..

اگر من دلبسته به مادر و خواهرت نبودم حتما شهید میشدم

دلبستگی من به دنیا مرا از شهادت بی نصیب گذاشت...


این قسمت از نوشته هم من رو یاد کلیپی از شهید همت انداخت که همسرشون میگفتن آخرین لحظاتی که حاجی باهاشون بوده، کاملا مشخص بوده که از خانواده دل کنده بودند..


میگفتند حاجی گفته: خیلی ها ممکنه به مرحله ی شهادت برسند.. اما تا خودشون نخواهند، شهید نمیشوند..


یا علی


پاسخ:
ممنون
من ک فرزند ایشونم شرمندشونم...
خدا حفظشون کنه ... از مردان خدا جز این انتظار نباید داشت
پاسخ:
تشکر

سلام.ممنونم که جواب میدی ولی مومن همه کارهاش رو برای خدا انجام میده. ولی پاداش های دنیایی هم دریافت میکنه.
بله اونها برای سهمیه نرفتند ولی دریافتش نباید دزدی و زرنگ بازی محسوب بشه.

پاسخ:
منم نگفتم دزدی و زرنگ بازی, گفتم گذشتن از خود برای خدا بی قید و شرط

سلام.سهمیه حق جانبازاست.حتی اگه توان کار کردن داشته باشند.کسی که بهترین سالهای عمرش رو در بدترین شرایط(جنگ) گذرونده الان شایسته هر پاداشی هست. ما به کوچکترین تلاش ها پاداش میدیم به کسی که از بخشی از جونش گذشته پاداش ندیم؟
پاسخ:
ولی کسی ک برای خدا رفته میدونسته ک قراره بهترین سال های عمرش رو تو جبهه باشه
پس برای خدا رفته ن سهمیه ک حق جوونی و کمبودای بعد جنگ باشه...
سلام. خدا پدر خوبتون رو حفظ کنه.
البته از حرف شما نباید این برداشت بشه که سهمیه چیز بدیه. سهمیه حق جانباز و ایثارگر هست. البته گذشتن از حق هم خیلی باارزشه.
پاسخ:
بله حقه برای اونهایی ک واقعا توان کار کردن رو ندارن یا بخاطر جانبازیشون چیزی رر برای بچه هاشون کم میزارن
خداروشکر بابای من سالمه...
«وای بر آن کس که در صحرای محشر سر از خاک بردارد و نشانه ای از معرکه جهاد در بدن نداشته باشد.»
"شهید آوینی"
خوشابحال آنها که مصداق این جمله نیستند و بَدابحال امثال من...
پاسخ:
چقدر جالب...
پس واقعا بدا به حال ما...
سلام
این جمله پدرتون دقیقا منو یاد پدرم انداخت
مگر من برای سهمیه جبهه رفته بودم که الان دنبالش بروم!
پاسخ:
چ خوب
خدا سایه باباهارو روی سر ما حفظ کنه
۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۷ سربازکوچولو ...
ما واقعا مدیون پدر شما هستیم
ان شاالله همیشه سایه اش بالا سرتون باشه
پاسخ:
سلامت باشین
ان شاالله همه باباها سایشون بالاسر بچه هاشون باشه
۰۸ تیر ۹۵ ، ۱۴:۴۲ رفاقت به سبک شهید
قدرشون رو خیلی بدونید خیلی
همه ما حتی من و خانوده ام مدیون پدر شما هستیم
پاسخ:
سبامت باشین
قدردان هستیم...
۰۷ تیر ۹۵ ، ۲۲:۴۷ من و غریبه
سلام عزیز

نوشته هاتون خیلی زیباست و به دل میشینه 

خدا قوت 

طاعات قبول ان شاالله 

ممنون از حضورتون 

زیر سایه مرتضی علی مستدام باشید 
پاسخ:
ممنون
نظر لطف شماست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">