گمنامی با طعم شهرت

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنامی با طعم شهرت

دنیا انگار قصد دارد که ما را بیازماید
رقیب میطلبد و انگار همه سینه سپر کرده ایم که بایستیم درمقابلش
و چه کودکانه گمان کردیم که چیزی هستیم در مقابل قدرت مافوق اراده ی او
و حال که زندگیم مسیر حق و حقیقت را یافته است,چه زیبا میفهمم که...الیس الله بکاف عبده...
من ملتهبم...اما حب تو در من خانه کرده است
پس ملت_حب_آنه به دنبالت می آیم
چون شک ندارم و من یتوکل علی الله فهو حسبه...
و این گونه التحابم آرام می شود...

آخرین مطالب
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۶ دلم...
  • ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۳ حرف...
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۰ عشق!!!
آخرین نظرات
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۷، ۱۴:۵۱ - حسین بوذرجمهری کجا؟ :/

نوشابه نخور!!!!حالیته؟

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۳۳ ب.ظ


رفته بودیم گردش و تفریح با کلی خوراکی و چای و بند و بساط .قرار بود شام را از بیرون بگیریم بعد از کلی گشتن بلاخره رسیدیم به همبرگری که تعریفش را شنیده بودیم پدر و شوهر خاله ام رفتند و پیتزا و همبر گرفتند با دوتا نوشابه کوکاکولا و آمدند!بقول مادرم دوباره شدم کوه زهر مار که با یک من عسل هم نمیشد خوردش،که چرا پدرم باز نوشابه کوکاکولا خریده آخه چند وقتی بود که هر جا دعوت میشدیم یا پپسی میدادن یا کوکاکولا بابام هم که نوشابه میگرفت همین!منم عشق نوشابه مجبور بودم نگاه کنم و نخورم به اضافه این که همه مسخره ام کنند که بچه بسیجی حالا بخور خون بچه های غزه توشه خوشمزه هستا!بلاخره نشستیم تو فلکه و شروع کردیم به خوردن !مادرم یه لیوان نوشابه ریخت و داد دستم گفت:بخور حالا ؛ببین ،تو قطیش نیست بخور!!!!

نوشابه را گرفتم کمتر از نصف بود عهدم رو شکستم و خوردم!!!!نگاهی به مادرم کردم و گفتم حالا که خوردم نصف دیگه هم بریز تکمیل بشیم!مادرم نصف لیوان رو پر کرد و همچنان من از خوردن اون نصفه هم عذاب وجدان داشتم ولی با این حال لیوان را آوردم بالا که بخورم ناگهان موتوری با زن بچه دقیقا روبروی ما خورد زمین و من از ترس از جایم پریدم به طوری که همه نوشابه ها روی آستین و ساق دستم ریخت!همه دویدند سمت موتوری که بچه را از زیر لاستیک در بیاورند و من همچنان میخکوب سرجایم نشسته بودم !در این اوضاع تصمیم گرفتم که ته نوشابه ای که مانده را بخورم شاید از لرزش دست و پام کم شود ولی باز تالیوان را بالا بالا اوردم که بخورم از دستم سر خرد وبقیشم ریخت روفرش!!!

نگاهی به لیوان توی دستم کردم و به خودم گفتم:وقتی نباید بخوری پس نخور !خدا میگه نخور حالیته؟بعدم لیوانو انداختم قاطی آشغالا و بلند شدم!در حالی که به خودم بدوبیراه میگفتم

و عذاب وجدانی که تفریح و خواب شب را بر ما زهر مار کرد!

پ.ن1:تروخدا شما دیگه مثل من سست نباشید !پپسی و کوکاکولا نخورید!

پ.ن2:موتوری و خانوادش سالم بودن و همه کمک کردن و مشکل برطرف شد!

پ.ن2:برام دعا کنید دوغ خور باشم نه نوشابه خور:)

۹۳/۰۵/۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
ملت- حب

نظرات  (۹)

میگم اگه خریده شده باشه‌ام نباید خوردش ینی؟؟
منم سعی میکنم‌نخرم ب خانواده‌ام میگم اما بخرن منم میخورم:-/
سلام
ما هم نوشابه خوریم
دغدغه هاتون قشنگه اما تو زمینه نوشابه و ... حرف زیاده و جای بررسی داره
آخی!!!
چقدر این عذاب وجدانه برام آشناست!!!
با سلام
احتراما لینک شدید.
به ما هم سر بزنید

نظرتون راجع به اینکه وقتی یه همچین محصولی خریده شده و هزینش پرداخت شده و درواقع کار از کار گذشته، حالا بریزیمش دور چیه؟ یعنی اسراف نیست به نظرتون؟


۱۷ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۱۶ ناشناس دیگه
سلام
دیروز وقتی داشتم کوکاکولا را بر می داشتم یاد پست شما افتادم
و زمزم را برداشتم
گفتم هم حمایت از تولید داخله
هم حمایت از پست "نوشابه نخور!!!!حالیته؟"
البته یه پست با عنوان " حالیته...!!! در بلاگ خودم گذاشتم
پاسخ:
خوشحالم که با پستم یک نفر رو از خوردن نوشابه منصرف کردم
منم خودم دیشب نخوردم یعنی مردم و نخوردم:)
سلام خواهر
 کن کور رو بیا تو وبلاگم بخون:))
شما رفیـــــــــــــــــــــــــــــق قلمتان داره هرچی میاد فوق العاده تر مشه

باور کن
منم خوشم اومد.ولی کلا همه چی شده اسراییل.بخای درگیر نشی باید بری تو غار زندگی کنی.....البته باید سهم خودمونو انجام بدیم.منم وایبر و واتزمو پاک کردم.:))))

نوشابه هم ک کلا نمی خورم.نظر خاصی درمورد متنت ندارم.ولی اگه بفهمم چایی اسراییلیه فک کنم زندگیم منحل بشه:((
سلام
اینقدر از این حالات عرفانی خوشم میاد!
آدم یه لحظه فکر می کنه تمام کائنات دست به یکی کردن برای او
اینقدر از کائنات خوشم می یاد
از عرفان عملی خوشم میاد
اصلا خوشم میاد
پاسخ:
سلام بر ناشناش!
نه بابا کو کائنات ما هنوز به اون درجات نرسیدیم ولی خوشحالم که خوشت اومد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">