گمنامی با طعم شهرت

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنام اگر در پی گمنامی بود هرگز گمنام نمیشد...او شهرت را خواست ...شهرت در کنار حوض کوثر

گمنامی با طعم شهرت

دنیا انگار قصد دارد که ما را بیازماید
رقیب میطلبد و انگار همه سینه سپر کرده ایم که بایستیم درمقابلش
و چه کودکانه گمان کردیم که چیزی هستیم در مقابل قدرت مافوق اراده ی او
و حال که زندگیم مسیر حق و حقیقت را یافته است,چه زیبا میفهمم که...الیس الله بکاف عبده...
من ملتهبم...اما حب تو در من خانه کرده است
پس ملت_حب_آنه به دنبالت می آیم
چون شک ندارم و من یتوکل علی الله فهو حسبه...
و این گونه التحابم آرام می شود...

آخرین مطالب
  • ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۱۶ دلم...
  • ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۳ حرف...
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۰ عشق!!!
آخرین نظرات
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۷، ۱۴:۵۱ - حسین بوذرجمهری کجا؟ :/

سال92و ماجراهای من

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۲۰ ب.ظ

بسم رب المهدی

عید شد پای سفره ی هفت سین در کنار بزرگ تر ها و صد البته کوچک تر ها ...

پدرم ایه تحویل سال را میخواند...یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر الیل...بووووووف

سال تحویل شد...خوشحال بودم و ناگاه به خوشحالیم مهر غم خورد ...برای چه خوشحالی که یک سال هم گذشت چه کردی؟؟؟چه کردی؟؟؟چه کردم؟؟؟

در عرض چند دقیقه کل اتفاقات صرفا خوب را در سال گذشته مرور کردم(جرئت مرور کار های بدم را نداشتم)

ولی به نظرم سال خوبی بود...مرور کردم...اول سالش با دوستی صمیمانه من با هم کلاسی بسیجیم اغاز شد...و با ورود جدی من به عرصه ی بسیج...یادش بخیر به ما میگفتند شیخ های کلاس

کم کم شروع شد مبارزه 3نفری ما با تفکرات غلط بچه ها در مورد حجاب و بسیج...برای به ثمر نشستن فعالیت هایمان از هیچ چیز دریغ نمیکردیم از سوال پیچ کردن استاد در موردمسائلی که با اسلام و اعتقاداتمان مغایرت داشت تا دادن کنفرانس و اغلب پاسخ دادن به سوالاتی که صرفا مطرح میشد که ما نتوانیم جواب دهیم که همه اش به یاری خدا جواب داده می شد...

الله یدافع الذین امنو....و چقدر مزه داشت تشویق های پایان کنفرانس ها و تشکر های استاد...بگذریم

تابستانش با طرح ولایت گذشت ...که عجب چیزی بود...و در اخر که به عنوان فعال فرهنگی ازما تقدیر و تشکر شد طرح را برای من به یادماندنی تر کرد...ولی یادم نمیرود که همه اش ...فی سبیل الله بوده

راستی 1اتفاق مهم زندگی من هم اتاق شدن با کسانی بود که خدا انگار فرستاده بودشان و به خصوص یکی از آنها که انگار از اول هم برای من بوده و الطفاتی از جانب خدا...برای فرار از افرادی که ...بماند

و بعد هم دادن مسئولیت بیسیم چی ،مسئول پایگاه و مسئول نشریات به صورت خیلی فشرده که عشقی بزرگ که داشت در من خاموش میشد را شعله ور کرد...و همچنان ما را می سوزاند...که چقدر میچسبد این سوختن...

اتفاق دیگر اشنایی با یک بسیجی هم شهری بود که نور امید را در دل من زنده کرد ...که می شود در یک شهری که همه از اصلاحات سخن می گویند یک بسیجی هم پیدا کرد...(واقعا در پیدا کردن بسیجی شک داشتم:)

ودیگر اتفاقی که فکر میکنم سراغاز خوش ترین اتفاق زندگیم بود اردوی تشکیلاتی مشهد مقدس بود که با میانجی گری فرمانده و صد البته دعوت خود اقا انجام شد ...گریه هایی که از شوق دیدار گنبد طلا ....و خواستن کربلا و...

واتفاق دیگر که همه ی همه اتفاقات خوب را زیر سوال می برد...کربلا بود کربلا بود کربلا بود...

هرکی کربلا میره از حرم رضا میره ..(این هفته میروم دنبال کار گذرنامه:)

و شاید همه ی همه ی همه ی این ها را مدیون بسیج و دوستانی هستم که یاریم کردند تا راه حق را از یاد نبرم...

و ایه ای که همیشه برای خود زمزمه میکنم و عاشقش هستم مینویسم

و من یتقل الله یجعل له مخرجا و یرزقه

من حیث لا یحتsب و من یتوکل علی الله

فهو حسبه إن الله بالغ أمر قد جعل الله لکل شی قدرا

هر کس به خدا توکل کند خدا برای او کافیست...


و خوشحال از جا پامیشم که دست پدر و مادرم را ببوسم و بگویم که چقدر ناسپاس بودم در برابر بزرگیتان ...

و باز لبخندی ناخواسته بر لبانم نقش میبندد...

و فریاد میزنم

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  عاشقتم
 پ.ن.1:حالا عید همتون مبارک انشالله اخرین عید بی اقامون باشه
پ.ن.2:عید خیلی خوبی بود چهارتا کتاب خوندم از هر دری(من او...از به...40تدبیر...محبت امام مهدی....)عجب کتابایی بودن
پ.ن.3:این عید هم مثل عید های دیگه رفتیم مسافرت انشالله مطلب بعدیم درمورد مسافرت
پ.ن.4:یه تصمیم بزرگ گرفتم خیلی گیرم بهش... برام دعا کنین
پ.ن.5:ببخشید زیاد حرفیدم
۹۳/۰۱/۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
ملت- حب

نظرات  (۲)

سلام
خوش بسعادتتون
این همه خدمت کردین فی سبیل لله
سلااااام خوبی
عیدت مبارک
در مورد پی نوشت 5 شرمنده نمیتونم چیزی رو ببخشم
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">